دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 54444

تاریخ انتشار : اسفند 1391

چند روز پیش سوار اتوبوس بودم کنارم یه پسری حدود 20 ساله نشست پیشم که مشخص بود شیشه کشیده بود .
اول آهنگ میتیکومون رو گذاشت و روش دنس گرفت :))
بعد آهنگ یاس رو گذاشت و روش خوند :))
دیگه همه صداشون در اومد یکی بهش گفت آقا شما اینجا تنها نیستی که بعد پسره گفت آره من تنها نیستم چون خدا رو دارم و دیگه فاز دینی برداشت :))
یه ده بار گفت صلوات بفرستید و فک کنم تنها کسی که صلوات میفرستاد باهاش من بودم :))
خود عزیزان دل من چه فرقی میکنه کی میگه صلوات بفرستید چه یه دیونه و چه یه عالم :))
ای خدا مردم صلوات نمیفرستادن چون فکر میکردن این یارو دیونه است و نباید محلش بدن :))
بعضی مواقع دوست دارم به دنیا بگم حالم ازت بهم میخوره که حتی مردم رو عوض کری و همه احساس روشن فکر بودن بهشون دست میده:))
دیگه باید شبها هم با عینک آفتابی رفت بیرون چون روشنفکرها زیاد شدن ماشالله.....