دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 54227

تاریخ انتشار : اسفند 1391

سلام داداش امیر طاها
پستتو که درباره ی ازدواج با دختر عمت گفته بودی رو خوندم ...
به نظرم خیلی داری کار خوبی میکنی و به خودت این اجازه رو دادی که واسه زندگیت تصمیم بگیری
ولی داداشی اگه حتی یه کمم دوسش داری و دلت راضی میشه که قضیه آمیتیسو بهش نگی ، پس نگووووووووووو
بالاخره اون یه دختره و مطمءن باش اگه این قضیه رو بفهمه ممکنه احساسش حتی یه درجه نسبت به تو تغییر کنه و شاید شاید نتونه مثل الانا بهت اعتماد داشته باشه
اگه احساس میکنی که با نگفتن قضیه ی آمیتیس عذاب وجدان اذییت کنه، باید بگم که تو میتونی بعد ازدواجت برای دختر عمت یه مرد ایده آل بشی و نزاری اب تو دلش تکون بخوره و همه ی عشق و محبتتو تقدیمش کنی....
با این کارا دیگه عذاب وجدانم سراغت نمیاد
بهتره بیشتر درباره ی این جریان فکر کنی و اگه حتی یه کوچولو هم دلت پیش آمیتیس گیره باید اول اونو کااااااااامل از دلت بندازی بیرون و بعد همسر آیندتو توش جا بدی
داداشی فقط امیدوارم از حرفام ناراحت نشده باشی ، منم چون دوست دارم اینا رو بهت گفتم
ایشاا... یه تصمیم درست بگیری منم حتما برات دعا میکنم