تاریخ انتشار : اسفند 1391
یه مسئول خوابگاه داشتیم خیلی بداخلاق و بد صدا بود یه شب که فقط منو دوستم توخوابگاه بودیم گلاب به روتون رفته بودم دسشویی که یه صدای وحشتناک مردی رو شنیدم که داشت داد میزد ازترسم نیم ساعت تو دستشویی موندم و میترسیدم دروباز کنم بیام بیرون، دیگه کم کم باترس و لرز اومدم بیرون که تازه فهمیدم صدای همون مسئوله بوده که داشته دادمیزده چرا برق دستشویی روشنه!!!(خانوم بودا!!)
اصن یه وضیتی داشتیم باهاش تو خوابگامون!!!!
ادامه دارد.....