تاریخ انتشار : اسفند 1391
یک شب خوب تو آسمون یک ستاره چشمک زنون خندید و گفت کنارتم تا آخرش تا پای جون،ستاره ی قشنگی بود آروم و ناز و مهربون،ستاره شد عشق من و منم شدم عاشق اون،اما زیاد طول نکشید عشق من و ستاره جون،ماه اومد ستاره رو دزدید و برد نامهربون،ستاره رفت با رفتنش منم شدم بی هم زبون،حالا شبا به یاد اون چشم میدوزم به آسمون....