تاریخ انتشار : اسفند 1391
با دوستم رفته بودیم سوپری جای خونمون دوستم جوگیر و تومغازه هم پر ادم یه هو با صدای بلند و با اعتماد ب نفس ب صاحب مغازه ک مرد بزرگ بود گفت سلام خاله منو بگو ک جلوی همه اب شدم وپا ب فرار گذاشتم همه مردم هم غش کرده بودن از خنده اخه من نمیدونم اون با کدوم عقلش ب مرد گنده میگه خاله!!!!!!