دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 52646

تاریخ انتشار : اسفند 1391

گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شدو برمی گشت
پرسیدند :چه می کنی ؟
پاسخ داد
در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم ...
گفتند :
حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است
و این آب فایده ای ندارد
گفت :
شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ،
اما آن هنگام که خداوند می پرسد :
زمانی که عشقت...در آتش می سوخت تو چه کردی ؟
پاسخ میدم :
هر آنچه از من بر می آمد