دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 52622

تاریخ انتشار : اسفند 1391

من و ترم پایینی !

اول ترم بود و ما هم با چند از این رفیقای کله خرابمون از همون هفته اول اومده بودیم دانشکده ... آخه می دونید که هفته اول اذیت کردن ورودی ها چه حالی می ده !
آقا من یه کت و شلوار پوشیده بودم و ریشمم آنکادر آنکادر , موی سرمم که کلی سپید توش افتاده ( ارثیه) یه کیف دستمون گرفتیم و رفتیم سرکلاسشون به عنوان استاد!!! دوستامم که آخر کلاس یواشکی داشتن فیلم می گرفتن ...
خیلی جدی و عصا قورت داره خودم جای استاد صالحی معرفی کردم و داشتم می گفتم که مدرکم رو از کجا گرفتم و این چیزا که دیدم یکی از دخترا سرش رو , رو تخت گذاشته و خوابه خوابه !
یه داد زدم که بنده زهرش ترکید ... شیش متر پرید هوا ! کلاس ترکیدن از خنده ولی ... ولی یه چیزی اتفاق افناد که داغونم کرد ( که هنوزم خودم رو به خاطرش لعنت می کنم ) اون سرش رو انداخته بود پایین و داشت اشک می ریخت ... همون جا بود که دلم لرزید ... به خودم قول دادم هیچ وقت ندارم چشاش بارونی شه ...
همین جور محوش بودم که استاد اومد تو کلاس بعد یه نگاه به من و یه نگاه به کلاس انداخت و با چهره ای که معلوم یود الان داره به دوران دانشجوییش فکر می کنه داد زد : میلاد ترمو رو میندازمت آدم شی !!!
در فتیم بیرون ... دوستام ترکیده بودن از خنده ولی من ...
کاش می پرسیدم اسمش چیه !!