دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 52531

تاریخ انتشار : اسفند 1391

یک زن نشسته از سر شب گریه می کند

دندان فشرده بر سر لب گریه می کند



گاهی ز ناتوانی خود ضجه می زند

گاهی از انفجار غضب گریه می کند



قندیل قلب یخ زده اش کم نمی شود

وقتی ز سوز آتش تب گریه می کند



گاهی نگاه رو به جلو می چزاندش

گاهی ز عمر رو به عقب گریه می کند



آن قدر اشک زن دم چشمش نشسته است

بر نعش هسته های رطب گریه می کند



بر حال قهرمان غزل های من گریست

وقتی شنید از سر شب گریه می کند