تاریخ انتشار : اسفند 1391
مهتاب ما کجا ماند ای آسمان خالی/امیدوارمان کن با شوغ یک وصالی
این تیره ابر هارا از آسمان برون کن/شاید که باز بینیم از ماه مان هلالی
چشمانمان پر از اشک از از عشق دیدن او/اما دچار وهمیم در این شب خیالی
پنداشته ایم ماه است دلدار غایب ما/ازاو خبر نباشد هرگز در این حوالی
از این خبر نداریم او مهر آسمان است/از پشت ابرها هم ازاو رسد زلالی
شعر از مهدی حبیبا(آشفته)