تاریخ انتشار : اسفند 1391
خدا میدونه که رفتن آخرین جزای من بود
روز بارونی چشمات شبای عزای من بود
باورم نیست که تو رفتی .....گل دل نازک بارون
باورم نیست تو نباشی.....همدم من گل گلدون
چجوری طاقت بیارم شبای دلواپسیمو؟؟؟
تو ندیدی سوختنم رو ...تب تند بی کسی رو.....
خط فاصله عزیزم تو نذار بین تو و من
نگو از قصه ی بارون نگو از رفتن و رفتن.....
(مازیار فلاحی)