تاریخ انتشار : بهمن 1391
*سردو باران زده*
از خودم دلگيرم
كه چرا توبه ي شكسته به پروپاي دلم پيچيده!
گفته بودم:دل من سر به هواست! نكند گوش به حرفش بدهي!نكند باز مسافر بشوي!
از تو هم دلگيرم
گفته بودي: كه كنار دل تو مي مانم! من و او همسفريم! راه را مي دانيم! تا ته جاده ي عشق در نگاه خورشيد يك نفس مي خوانيم!
باورم نيست كه دل سرد و باران زده در نيمه ي راه از غم غربت خود مي گريد!!!