دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 47151

تاریخ انتشار : بهمن 1391

سلام به همه.این اولین پستمه.میدونم اینجا قسمت دلتنگی هاست.منم یه روزایی خیلی دلتنگ بودم.خیلی سختی کشیدم.من و همسرم برای اینکه به هم برسیم جلوی همه ایستادیم.نه از روی لج لجبازی،بلکه بخاطر عشقی که 6سال بهم داشتیم.هروقت که قضیه جدی میشد یکی از اعضای خانواده یه بازی در میآورد،یهجوری که ما بیخیال هم بشیم.اما هیچکدوممون ترجیح ندادیم از هم بگذریم.با هم موندیم و جنگیدیم.الان3ماهه ازدواج کردیم.خیلی هم خوشبختیم.اما یادم نمیره که شوهرم شب خواستگاریمون بعداز اینکه رفت خونه تو انباری خوابید.از ترس خانواده.اینارو میگم تا اونایی که واقعا عاشقن روحرفشون بمونن.فقط ادعا نکنن.وبه بهانه های مختلف طرفو نپیچونن.