تاریخ انتشار : بهمن 1391
من نمیدونم چرامن انقدر بد شانسم صبح دارم میرم سر کار دختر همسایمون ماشینش روشن نمیشه میگه اقا امیر میشه یه نگاه کنی ببینی مشکلش چیه .....دیدم باطریش خالی شده .میگم بشین پشت فرمون من هل میدم شما روشن کن .نشسته من هل دادم تا سر کوچه میگم چرا کلاج رو ول نمیکنی میگه خب روشن نشد ماشین.....ای خدا منو بکش اینا که درست نمیشن.