دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 45251

تاریخ انتشار : بهمن 1391

عاغآ یه روز سر کلاس جزا عمومی 3 بودیم استادمون خیلی متشخص هستن این دوست خنگ من از تو کتاب 300صفحه ای دو تا کلمه رو در آورده بود معنیش و نمیدونست میخواست مثلا اشکال بپرسه دو تاکلمه معمولی بودامنم معنیش رو نمیدونستم استاد اینا رو شنید یهوسکوت کرد چشش افتاد تو چش من سرخ شده بود و خندید عاغآ منم در جوابش یه لبخند غلیظ تحویل دادم هیچی دیگه استاد شرو کرد به گفتن معنی کلمات ... hav...معنی خیلی خیلی خاک بر سری داشتن من دیگه صورتم از خجالت رسیده بود رو کفشامم آخه یکی نیست بگه دانشجوی مملکت وکیل آینده حالا واجب بود جواب خنده استادو بدی که الان فکر کنه که ... hav...هیچی دیگه سوال بی تربیتی رو دوست ما پرسید خجالتشو ما کشدیدیم دیگه .حالا خوبه استادمون انسانه و بی خیال موضوع شد .دست بوس همه ی استادای با ایمان هستیم .