تاریخ انتشار : بهمن 1391
بچه که بودم بابام وقتی منو می برد مهدکودک مسافر میزد بعد من به مسافرا میگفتم بابام می خواد یک زن خوشگل بگیره بعد اونا میگفتن خوش به حال بابات بعد دیدم مامانم داره منو چپ چپ نگاه میکرد بعد گفتم نه غلط کردم همین یکی برا هفت پشتش بسه بعد مامانم زد توسرم مگه چی گفتم