دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 42969

تاریخ انتشار : بهمن 1391

میخام اولین فانتزیمو بگم:
اولین فانتزیم اینه که بجا ساعت برنارد. مث اون دستگاهه بودکه آدمارو نا مرئی میکرد از اونا داشته باشم...بهههد آدرس طراح سوالای دانشگاهرو پیدا کنم شب قبل امتهان .برم سر وقتش بعد همه سوالا رو بنویسم تو یه برگه که اونم از قبل نامرئی کردم
روز بهههد سر جلسه امتهان خیلی شیکو بدون استرس دارم جواب میدم به سوالا...
بهههد به دف پلیسا بریزن تو سالن یکیشون اسلحشو بزاره رو مماخم.نه مماخ زایس!!!! بزاره رو همون کلم بهتره.بگه ما میدونیم که تو سوالا رو کش رفتی...
از اونجایی که فقط بهترین دوستم از نامرئی شدنم خبر داره...
با حرکت اسلوویشن برگردم عقب نگاش کنم بگم :کصصصصافططط خر مگه مرض داشتی....
بهههد یه نوری تو افق پدیدار بشه با یه نگاه محزون به سمتش حرکت کنم...
دیدم استقبال خوب بود بقیه فانتزیامم مینویسم:))))