دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 42775

تاریخ انتشار : بهمن 1391

من از اشکی که میریزد زچشم یار میترسم
از آن روزی که اربابم شود بیمار میترسم
همه ماندیم درجهلی شبیه عهد دقیانوس
من از خوابیدن منجی درون غار میترسم
رها کن صحبت یعقوب وفرزندش
من ازگرداندن یوسف سر بازار میترسم
همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن
ازاینکه عاشورا باز شود تکرار میترسم.