دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 36183

تاریخ انتشار : آذر 1391

دانشجو که بودیم باید 6 طبقه می رفتیم بالا برای هر کلاسی و دوباره بین کلاسها باید 7 طبقه تا زیر زمین میرفتیم که یه چیزی بخوریم و خستگی در کنیم . یه بار با یه اکیپ طبقه ششم دم در کلاس وایساده بودیم و چرت و پرت می گفتیم که یکی از همکلاسی های خانم نفس زنان از پله ها اومد بالا و ما رو هم ندید و عازم پشت بوم شد .
یهو هممون به هم نگاه کردیم و خندیدیم . من گفتم نکنه کلاس پشت بوم برگذار می شه ما خبر نداریم
.هیچی دیگه طفلکی بعد مواجه شدن با در فلزی پشت بوم اومد پایین مثلا به روی خودش نیاره ما بهش می خندیم که پاش پیچ خرد و پخش زمین شد.
دیگه واقعا کنترل کردن تو اون زمان سخت بود .دیوار گاز می زدیم.
خو عزیز من اشتباهی رفتی دیگه کلاس گذاشتنت چیه!!!