تاریخ انتشار : آذر 1391
من ازاشگي كه ميريزد ز چشم يارميترسم
ازان روزي كه اربابم شودبي يار ميترسم
رهاكن صحبت يعقوب ودوري وغم فرزند
من ازگرداندن يوسف سر بازار ميترسم
همه گوينداين جمعه بيااما درنگي كن
ازاين كه باز عاشوراشودتكرارميترسم...
اللهم عجل لوليك الفرج