دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 29956

تاریخ انتشار : آبان 1391

امشب...میخواهم
بگذارم این باران بی امان،
آنچنان رد نبودنت را از شیشه ی احساسم بشوید،
که دیگر رویای با تو بودن را،
لب هیچ پنجره ای نیابم!
چه خیال باطلی شده بازگشت تو!
پس ترک میکنم خیالت را!
گفته بودم که سکوتم را دست کم نگیر!
اصلا چه اهمیت دارد؟؟
بگذار داغ نداشتنم تا ابد بر پیشانی دلت بماند...
بگذار حسرت نداشتن یک اردیبهشتی تمام زندگی ات را پر کند!
بگذار هر روز دلت برای ذره ای عشق تنگ شود...
زندگی هنوز هم برایم ادامه دارد...
حتی بدون حضور تو!!