دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 29123

تاریخ انتشار : آبان 1391

در کوچه های تنهایی به او برخوردم
گفت کیستی؟ گفتم دیوانه
گفت هم سفرم شو؟
گفتم تو را با دیوانه چکار؟
گفت تنهایم و همسفر می خواهم پس دستم گیر
با هم همسفر شدیم در سرزمینه عشق
در راه با کسی دیگر اشنا شد و گفت من میروم همسفر
گفتم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گفت تو دیوانه ای بیش نیستی
خنده ای تلخ کردم و گفتم
( دیوانه هم صاحب وخدایی دارد)