تاریخ انتشار : آبان 1391
تو رفتي و من در سوگ رفتنت در ميان فراموشي ها گم شدم...
آري تو فراموش كردي و من هنوز هم با ديدگاني خواب زده چشم به راهت دارم و هنوز هم مانند پنجره هاي منتظر باران حسرت ديدارت را با فروريختن اشك هايم به دست غربت مي سپارم ...
اي مقدس!من هنوز هم اصالت نگاهت را مي خواهم....