تاریخ انتشار : شهريور 1391
نگذار باز از سفرت بیخبر مرا
یك بار هم اگر شده با خود ببر مرا
شكر خدا كه گریهی سیری نصیب شد
هربار تشنه كرد غمات بیشتر مرا
سر را به دامنت بگذارم اگر، سر است
دامن چو میكشی، به چه كار است سر مرا
یك بار جای این همه زخمزبان زدن
راحت بگو كه دوست نداری دگر مرا
آه ای خیال دور كه آوارهات شدهام
یك شب بیا به خانهی خوابت، ببر مرا
تعجیل فرج هرچی کرمت هست صلوات