تاریخ انتشار : آبان 1397
بچه بودم یه بار دوستم اومد خونمون یوهو مامان بابام دعواشون شد قیافمو که دید دستشو گذاشت رو گوشش گفت نگران نباش من هیچی نمیشنوم ،هنوز رفیقیم(:
بچه بودم یه بار دوستم اومد خونمون یوهو مامان بابام دعواشون شد قیافمو که دید دستشو گذاشت رو گوشش گفت نگران نباش من هیچی نمیشنوم ،هنوز رفیقیم(:
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )