تاریخ انتشار : مرداد 1391
بعد از مدت ها ديدمش !!! دستامو گرفت و گفت چقدر دستات تغيير کردن ... خودموکنترل کردم و فقط لبخندي زدم... تو دلم گريه کردم و دم گوشش گفتم:بي معرفت!!دستاي من تغيير نکرده..دستات به دستاي اون عادت کرده..