تاریخ انتشار : مرداد 1391
سلام هموطن,!
اینجا اذربایجان است, سر ایران..
یک عمر جک گفتی سکوت کردم,..... گفتی حرفی نزدم
بیگانه حمله کرد بابک را دادم,جنگ شد باکری ها را دادم..
دایی و ساعی شادی را به خانه هایتان اوردند
...ولی باز گفتی و گفتی گفتی..
هموطن! اینبار نه از جنگ خبر است نه از چیز دیگری!
خانه ام ویران شده,پدر و مادر و خواهرو برادرم زیر اوارند..
کمکم کن...کمکم کن...