دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 217321

تاریخ انتشار : بهمن 1394

سوتى ..... سوتى ..... سوتى
يه همسايه داريم تَـــهِ تَـــهِ سوتيه ديروز اومــــده بود
كارت عروسى دخترش و بـه ما بده من و مــــامــــان
بابامم داشتيم دم در عمومو بدرقه مى كرديم ايـــــن
عموى ما هم با شوهر اين خانم هميشه كل كل دارن
البته به شوخى بعدعموم به اين خانم گفت به محسن
بـــگو اگه بدون كارت دعوت هم كسى رو راه مى دن
منم با كل خانواده برسيم خدمتون خانم همسايه هم
اومد تعارف كنه به جاى :
تشريف بياريد ** قدمتون رو تخم چشمون **
نه گذاشت و نه برداشت ، گفت :
خواهش مى كنم اين حرفاچيه حتما تشريف بيارين
** تخم تون تو چشمون ** :-O
خودتون تصور كنيد قيافه عمو و بابام رو ....!
من و مامانمم كه به گاز زدن زمين و زمان پرداختيم
هم چنانم در حال گاز زدنيم .
بابامم بيست وچهار ساعته تو خونه رژه ميره و هى
با تعجب به خودش مى گه :
تعارف ناموسى .....!!! O o
مگه داريم ...... مگه ميشه ..........!!!!! :< (((((