تاریخ انتشار : بهمن 1394
هي غريبه! آغوشت ارزاني خودت،آغوشي كه بوي نامردي،بوي خيانت،بوي هركسي را گرفته باشد را نگه دار براي خودت ...
به دردهايم ميخندي،به دل شكسته ام،به زمين خوردنم،به نابود شدنم ميخندي؟ آنقدر بخند تا از خنده اشكانت جاري شود،راستي تو مگر اشك هم داري؟...
هي غريبه! چقدر مرا صبور كرده اي،ممنونم ازت،صبور شده ام در مقابل دروغ هايت،خيانتت،هرز شدنت ...
هي غريبه! فكر ميكني برنده اي؟من خدايي دارم كه با وجودش نگراني از فردا نخواهم داشت، خواه باوركن خواه باور نكن،من با كمك خدايم زندگيم را مي سازم..بي تو نه باتو ...