تاریخ انتشار : خرداد 1394
یه مدت خیلی افسرده بودم. با اکثر دوستام کات کرده بودم و حتی سر کلاس با کسی حرف نمی زدم. همه منتظر بودن همین روزا خبر مرگم را بشنون.
تا اینکه ترم جدید شروع شد. انگار یه آدم دیگه تو جلد من رفته بود. اونقدر می خندیدم و حرف می زدم همه را شاکی کرده بودم.
همه در به در دنبال روانشناسی که من را متحول کرده بود می گشتن.
من هم به هیچ وجه آدرس 4jok را بهشون ندادم.
بذار تو کفش بمانن.