دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 192087

تاریخ انتشار : بهمن 1393

واقعا زيباست بخونيد ...... داشت گلایه میکرد کارش دست فروشی بود ميگفت امروز هيچ نفروختم زن و بچه ام منتظرند تا با پول امروز غذا و لباسی براي شب عيد انها تهيه كنم مجبور شد كاسه ی قديمی نسل به نسل گشته ماله 300 سال پيش را بفروشد تا هم غذا و هم لباس تهيه كند و باز هم گلايه ميکرد....... اما دوستش چه زيبا فهميد و گفت بی معرفت خداوند روزي امروز تو را 300 سال پيش افريد باز ناشکري ميكنی گلايه داري از خدايي كه از 300 سال پيش به فکر امروز تو بوده و روزي تو را نسل به نسل مواظبت کرده و به تو رسونده ...‏