تاریخ انتشار : بهمن 1393
نميدانم چه خواهد شد اما ميدانم كه چشمهايم ديگر مرا همراهي نميكنند در اين بازي/ خسته اند از اشك ريختن براي كسي كه نميدانند قرار است روزي او را ببينند يا نه چشمهايم همراهيم نميكنند نبودنت آنها را ويران ساخته /من يقين دارم كه مي آيي در كنارم ميبينمت چشمهايم حرفم را باور نميكنند /بيا به يقيين برسان چشمانم را بيا تا باور كنند مرا ، بيا... / دير بيايي چشمانم ويران شده اند پي تو /