تاریخ انتشار : دي 1393
مـــــن خدای زمستون رو دوست دارم!
شبهای زمستون اينقدر طولانی هست كه آدم اين فرصت رو داره كه به آسمون نگاه كنه و خدا رو صدا كنه.
خدايی كه پنهان نيست، خدايی كه آشكار است.
خدايي كه همين نزديكیهاست و من میتونم صداش كنم، باهاش حرف بزنم و ازش چيزی بخوام بي آنكه خجالت بكشم.
مي تونم حضورش رو حس كنم و از حضورش گرم بشم. اميد بگيرم، انرژی بگيرم.
میتونم بي دريغ دوسش داشته باشم.
آن قدر كه هر وقت از دستش عصباني شدم، داد بكشم.
مــــــن خدای زمستونو دوســـــت دارم!
لایک لدفن...