تاریخ انتشار : مهر 1393
با الها...از كوي تو بيرون نشود پاي خيالم
نكند فرق به حالم...چه براني چه بخواني
چه به اوجم برساني چه به خاكم بكشاني
نه من انم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم
نه تو اني كه گدا را ننوازي به نگاهي
در اگر باز نگردد نروم باز به جايي
پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهي
باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهي