تاریخ انتشار : مرداد 1393
دیروز برادرزادم زمین خورد.برای زخم کوچیک پاش که به اندازه ی "دوقطره"خون روی زخم نشسته بود،نیم ساعت فقط گریه کردواهالی خونه(من ومامان وبابام وخواهرم وزن داداشم)هیچ جوره نمی تونستیم ارومش کنیم. . .رفتم توفکربچه های غزه که غرق دریای خون شدند،حتی اغوش گرم خانونده ای نبوده تالااقل بدن بی جونشون ودربر بگیره. . .