تاریخ انتشار : آبان 1392
تو هم هفتی و هم چاری تو سرخان را همی خاری
تو حتی گر کنی ترکم دو صد ارث و نشان داری
تو دلبر بودی و هستی مقدس گشتی و ماندی
چه میشد اندکی افزون عنانت را گران داری؟
فراموشت نخواهم کرد فراموشم نخواهی شد
فراموشی نمیگیرم که نقشی بر روان داری
سفر کرد و خبر ننمود که یاران بدرقه اش آیند
خدایا با من عهدی کن که او را در امان داری