تاریخ انتشار : آبان 1392
خواهر اومده جلوش میگه داداش ، پس داداش اباالفضلت کو؟
مونده چی جواب خواهرو بده که سه ساله خودش میپرسه :
بابایی عمو عباس کو ؟ آب آوردین ؟
لحظاتی مکث کرد یهو فکری به سرش زد یه راست رفت خیمه داداش و عمود خیمه داداش را از جا درآورد ، خیمه فرو ریخت
روبه خواهر فرمود: زینب جان خودت را برای اسیری آماده کن.
یا قتیل العبرات
4جوکی ها لباس مشکی ها را آماده کنین بوی حسین زهرا(س)میاد