تاریخ انتشار : مهر 1392
اين جذر ومد جيست كه تا ماه ميرود
درياي درد كيست كه در جاه ميرود
اين سان كه جرخ ميكذرد برمدار شور
بيم خسوف وتيركي ماه ميرود
كويي كه جرخ بوي خطر را شنيده است
يك لحظه مكث كرده به اكراه ميرود
آبستن عزاي عزيمي ست كين جنين
عاصي به سرنسيم سحركاه ميرود
امشب مكر فرو فتاده ماه از آسمان
ياآفتاب روي زمين راه ميرود
در كوجه هاي كوفه صداي عبور كيست
كويا دلي به مقصد دلخواه ميرود
دارد سر شكافتن فرق آفتاب
آن سايه اي كه در دل شب راه ميرود