تاریخ انتشار : مهر 1392
سقائی و سیراب شد از خون تو شمشیر
پوشانده ز چشمم بدنت را سپه تیر
از بس که سراپا همه خونین بدنی تو
باور نکنم هیچ که عباس منی تو
لب تشنه ، لب آب بنازم ادبت را
گریان و خجالت زده بوسم دو لبت را