دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 102994

تاریخ انتشار : شهريور 1392

رفته بودیم ترکیه(آره داداش ما پولداریم مثلن:-)) توی ترن وی وایساده بودیم بریم جایی...خعلی شلوغ بودااا مثلا چشمه من تو دماغ طرف بود :-| بعد نگا کردم شوهر خالم که اونور وایساده بود دستشو برد بالا میله هه رو گرف زیر بغلش؟زیر کتفش ؟آخر دستتش ؟نمیدونم همون اومد جلو دماغ یه مرده خخخخ قیافه اش اینطوری شد (。_。)
هیچی دیگه یه راست بردنش بیمارستان مسموم شوده بود :-)))
لایک :حالا ینی میخی پز بدی؟؟با لهجه اصفونی بخون
لایک:حال مرده چتوره الان؟هیچی تو کماست:-))
لایک :خاطراتت هم مثه آدمیزاد نی(︶︿︶)