دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 101840

تاریخ انتشار : شهريور 1392

هفته پیش امتحان داشتم (ترم تابستونی براشته بودم) برای اینکه مامانم بییخیال صحبت کردن با من بشه براش tv روشن کردم بهش گفتم فیلمش قشنگه ، رفتم داخل اتاق یه نیم ساعتی گذشت یهو صدای:
مادرم: خدا خیرت نده ، داغت به دل مادرت بمونه ، خیر از جونیت نبینی چیکارش داری و .....
مات: با نگرونی پریدم از اتاق بیرون دیدم مادر گرامی برای بازیگری که تو فیلم در حال کتک خوردن این همه آه و ناله و نفرین راه نداخته.
مات: کتک خوردنش واقعی نسیت
مادرم: خر خودتی، خوبه یکی داداشت رو این طوری کتک بزنه بعد بگی فیلمه ؟؟؟
مات: وااااااااا
مادرم: زهرمار، بی احساس