دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 101202

تاریخ انتشار : شهريور 1392

اعتراف میکنم که روزعروسیم که توی آرایشگاه بودم همسرم دیراومددنبالم.. .منم توی همون فاصله یه سوتی بزرگ دادم...یه خانومی اومدگفت داماداومده عروس روببره...منم فکرکردم شوهرمنه...درحال یکی دوتاعروس به جزمن هم بودند...همینطوری چادرم روانداختم روی صورتم ورفتم بیرون...اززیرچادر یه نصفه ماشین دیده میشدکه مشخص بودپراید سفیده...منم مطمئن شدم که خودخودشه...رفتم نشستم توماشین...:)))
بعدش که فهمیدم چی شده باسرعت میگ میگ محو شدم !! :)