دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 99513

تاریخ انتشار : شهريور 1392

اعتراف میکنم که منو دختر عمه ام چند ماه پیش با بچه های مدرسشون رفتیم اردو عمه مون مسئول بچه ها بود چند تا مرد هم بودن باهامون واسه همین عمه ام گفت جیکتون در نیاد ی جا نگه داشتن واسه نماز(بعله ما نماز میخونیم)ما زودتر برگشتیم و یه نقشه شوم کشیدیم که یکی از دوستامونو بترسونیم اولین نفری که اومد با صدای بلند گفتیم :پخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
چشتون روز بد نبینه آقای رئوفی استادمون بود ....
دیگه بقیشو خودتون فک کنین چی شد.......
تنبیه هم که بماند......