تاریخ انتشار : مرداد 1392
توی کلاس زبان بودیم که گوشیه دبیرمون زنگ خورد اونم عینکشو گذاشت روی میز رفت بیرون گوشیشو جواب بده همون موقع بود که خواستم یه کم شیطونی کنم عینکشو برداشتم 2 تا چشم مثله اژدهای شرک روش کشیدم و مثه بچه خوووووووووووووب سر جام نشستم دبیره اومد کلاسو عینکشو زد حالا کلاس کجاست تو هوا.......
بگذریم که چنتا ازین بچه ها لوم دادنو دیگه دیگه!!!
اینقدر بدم میاد ازین بچه خودشیرینا اییییییییییییییییش