تاریخ انتشار : مرداد 1392
بعضیام هستن خیلی فوضولن....نشسته بودم رو نیمکت پارک یه خانومه اومده بهم میگه دخترم این موقع روز اینجا چیکار میکنی؟منم یه نگاه کردم و ییهو دستم رو گذاشتم رو صورتم و گرررررررریه.......خانومه هی میپرسید پی شده و اینا...منم گفتم میام خونه های مردم رو تمیز میکنم...شوهرم پارسال از داربست افتاد قطع نخاع شد....خرج خونه و بچه ها رو من میدم...بچه ها هم که یکی-دو تا نیستن..چهار-پنج تان..... جدی میگم خانومه از کیفش پول درآورد که بده به من......درآمد این شغلم بد نیست ها!!!!!!!!خخخخخخخخخخخخخخخ