دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 95891

تاریخ انتشار : مرداد 1392

اعتراف میکنم
دبستانی که بودم یه گودزیلایی بودم واسه خودم
کارای خلاف انجام میدادم بعد مینداختم گردن یکی دیگه
مثلا یه بار بند کفش معلممو به صندلی گره زدم بعدش زنگ
تفریح رفتم گفتم یکی از همکلاسیام که باهاش لج بودم این کارو کرده
یه بارم دو تا از پایه های صندلی معلممو درآوردم
بابام میگه اگه پسر بودم باید هر روز با یه سند دنبالت توی پاسگاه ها میگشتم :)))))