دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 93833

تاریخ انتشار : مرداد 1392

اعتراف میکنم روز اول که مدرسه رفتم،موقعی که سوار مینی بوس شدم‏‏(در حالی که پدر مادرم اومده بودن دنبالم نمیدونستن من سوار مینی بوس شدم‏)فکر میکردم راننده مینی بوس خونه ی ما رو بلده
تنها شانسی که آوردم این بود که موقع حرکت، پدر مادرم منو دیدن از پنجره کشیدنم بیرون...بعد از پیدا شدنم برعکس فیلما نیم ساعت تو آغوش هم بودیم !