دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 93575

تاریخ انتشار : مرداد 1392

آقامن همینجا در حضور همگی اعتراف میکنم که بچه بودم فکر میکردم اگه شوهر آدم تصادف کنه یا مریض بشه باید ازش جدا شم چون دیگه سلامتی نداره!! (الان فهمیدین من دخدرم؟) تازه کلی ام غصه میخوردم که من اونموقع شوهرمو دوست دارم چطور ازش جدا شم!!!
تازه اینکه چیزی نیس تو همون سنین فکر میکردم خاله و دایی های واقعیم همسایه هامونن و خاله و دایی خودم دوستای مامان بابامن!!!
...
ولی با اون هوشی که تو بچگی داشتم الان به موفقیت های شایانی دست پیدا کردم.
گفتم که فک نکنین هنوز خنگم !
نابغم خودتونید !!!