دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 93417

تاریخ انتشار : مرداد 1392

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم تحت تاثیر حرفای دوستام که میگفتن در نمکدونو سر مهمونی شل کردیمو اینا یه دل به اقیانوس اطلس زدمو تو یه مهمونی خانوادگی در همه نمکدونارو به استثنا ی یکی که اونم گذاشتم جلو خودم البته لازم به ذکر است که همشو به خاطر پسرخالم کردم که دیرزوز باهاش دعوا کرده بودم.تا اینجا همه جیز آروم بود ولی یه دیقه پاشدم برم دستشویی برگشتم نشستم سر سفره عاغا دیدم بشقاب پر از نمک شد نگو طی جریاناتی نمکدون من با پسر خالم عوض شده و همه به استثنا ی اون (این کلمه رو چه قدر دوست دارم)دارن با نمک توی غذاشون ور میرن عاغا این شروع کرد کرکر خندیدن و بقیشو حدس بزنین دیگه همه فکر کردن کار اونه حسابی متنبه شد وهمینطور میدونم که این پست به قیمت جونم تموم میشه چون اگه پسر خالم یا یکی دیگه از فامیلامون این پستو بخونه باید یه بلیت برای افق و عمود با هم رزورو کنم