تاریخ انتشار : مرداد 1392
عاغا دیشب یه اتفاق عجیبی افتاد ساعت 2 بود بیدار بودم یهو صدای بابام اومد داشت میگفت هوا خیلی گرمه نه بلند شو کولرو روشن کن من که هنگ کرده بودمخدایا ینی راسته خاب میبینم اوه
من دراون لحظه0/0
بابام<:
و تمام موجودات عالمI: