تاریخ انتشار : مرداد 1392
اعتراف میکنم چند سال پیش با خانواده داشطیم اظ شهر میرفتیم بیرون من جلو نشسته بودم مامانم گفت کمربندتو بستی یه نگاهی به شلوارم کردم گفتم آره یه دل سیر بهم خندید گفت منزورم کمربند ایمنی.
اعتراف میکنم چند سال پیش با خانواده داشطیم اظ شهر میرفتیم بیرون من جلو نشسته بودم مامانم گفت کمربندتو بستی یه نگاهی به شلوارم کردم گفتم آره یه دل سیر بهم خندید گفت منزورم کمربند ایمنی.
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )